بهار نت
امیدوارم ساعات و لحظات خوشی با هم داشته باشیم

از زندگی خوابگاهی بهره ببرید 

قبولی در دانشگاه برای همه افراد، سرآغاز ورود به مرحله جدیدی از زندگی است که می تواند با تجربیات خوب و فراگیر، مهارت های بیشتری را در زندگی فراهم آورد. زندگی در خوابگاه یک فرصت برای دستیابی به تجارب و مهارت هاست.


دانشجویی که از خانه و خانواده جدا شده و به شهر دیگری می رود در قدم اول باید استقلال را بیاموزد و حضور در خوابگاه این فرصت را در اختیار او قرار می دهد که زندگی مستقل و به دور از پدر و مادر را تجربه کند.


فرصتی که برخی خانواده ها با نگهداشتن دانشجو در خانه و محروم کردن او از بودن در کنار دیگر دانشجویان از فرزندان خود دریغ می کنند. دانشجویان در زندگی خوابگاهیظرفیت خود را افزایش می دهند و برای زندگی اجتماعی آماده می شوند.


زندگی در خوابگاه و قرار گرفتن در کنار افراد با فرهنگ ها و دیدگاه های گوناگون باعث افزایش هوش هیجانی و هوش فرهنگی افراد خواهد شد.


هوش فرهنگی، یک هوش اکتسابی است که بدون قرار گرفتن در محیط، امکان رشد آن وجود ندارد و یکی از بهترین محیط هایی که می تواند سبب افزایش این هوش شود، خوابگاه است.


دانشجویی که در خوابگاه زندگی می کند  به رشد اجتماعی و انعطاف پذیری بیشتر می رسد و قدرت سازگاری او افزایش می یابد. 

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط توحید بهاری

هفته نامه 8 

سلاااااااااااااااااام.

من بسی خوبم همه چی آرومه! امتحان دارم...پروژه دارم...آز الکترونیییییک دااااارم! ولی همه چی آروووومه!

حالا این وسط کار آقای برادر نبود که اونم اضافه شد!! چی کار کنم خووو! بخشی از پروژه شون مربوط به رشته کوفتیِ منه! انجام ندم؟؟؟ نمیشه که! یه جوریم کمک می خواد که هر آدمی هرچند مث من سنگدل کم میاره!!!

بریم سراغ همون یه روز یه جیکوهامون بهتره!

روزی روزگاری جیکوی احوال جسمی مناسبی نمی داشت! با خودش گفت کلاس همین طبقه بالاست که باشه! می خوام با آسانسور برم! (حالا دانشگاه به اون عظمت همش دو تا آسانسور داره که خیلی کم پیش میاد جفتشون سالم باشن!) گوشی اندر دستانش بود و با همون داداش مذکورش صحبت می نمود و می خندید. رفت تو و دکمه طبقه اولو فشرد! در آسانسور در حال بسته شدن بود که جیکوی متوجه استادی شد که در یک قدمیش بود و با سرعت و لبخند می خواست خودشو پرت کنه تو! ولی جیکو سریع تر عمل کرده بود و فرمان بسته شدن درو صادر نموده بود! به هر حال به خودش اومد و خواست درو وا کنه اما اشتباهی دکمه بسته شدن درو فشرد!! در نتیجه تلاش و کوشش مستمر استاد از اون سمت در یه لحظه وا شد ولی چون جیکو فتوا داده بود بسته شه، باز هم ... آسانسور بیچاره بد جوری تو دردسر افتاده بود! هی جیکو دستور می داد و استاد نقض می کرد!! و بالعکس. هیچ کدومتون اگه جای استاده بودین به این که دانشجویی بیمار اول صبحی بازیش گرفته شک می کردین؟ فک نکنم! به هر حال استاد موفق شد



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط توحید بهاری

دختر بودن یعنی تمام عمر پای آینه بودن!

دختر بودن یعنی پنکک زدن به جای صورت شستن!

دختر بودن یعنی کله قند و لی لی لی لی ...

دختر بودن یعنی پس این چایی چی شد؟؟!

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی که مادر و خاله و عمه ت هستن

دختر بودن یعنی انتظار خاستگار مایه دار! 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط توحید بهاری

صفحه قبل 1 صفحه بعد